[ad_1]
فرادعماد خراسانی غزلسرای معاصر متولد 1300 هجری قمری و درگذشته 1382 هجری قمری است. او به سبک سنتی پیشینیان خود می سراید و به دلیل عشقی که در دل دارد شاعری است بسیار لطیف از طبع و بیان ابریشمی که فصاحت و فضلش در دلش جای دارد.
به گزارش فرارو; اما عماد خراسانی با وجود شعر زیبا و جاودانه اش، متأسفانه برای نسل جدید چندان آشنا نیست و عصر جدید و حقیقت درباره او هرگز به درستی پرداخته نشده است. در مقاله زیر با نگاهی اجمالی به زندگی و شعر این شاعر توانا، نگاهی اجمالی به مشاهیر و بزرگان کشورمان خواهیم داشت.
زندگی و روزگار عماد خراسانی
عماد خراسانی در سال 1300 در مشهد به دنیا آمد. نام کامل او «عمادالدین حسن بورکی» یا «مبارکایی» است. پدرش مرحوم سید محمد تقی معین دفتر از افسران آستان رضوی و مادرش بی بی حرمت چشم و چراغ خانواده او بود. اقوام عماد به خصوص طرف مادرش خوش سلیقه و مودب بودند. پدر عماد نیز شعر می گفت و ملقب به «معین» بود. اما به انتشار و معرفی اشعار خود توجهی نمی کرد و فقط به خاطر ذوق و اعتقاداتش گهگاه طبیعت را آزمایش می کرد و بسیار دلنشین بود. عماد در ابتدا توسط شاعری به «شاهین» ملقب شد و سپس «عماد» را برای تخلص خود که بخشی از نام کوچکش بود برگزید.
در عین حال، گهگاه در محافل شعری و ادبی به اشعار او گوش میداد و به خاطر نامگذاری اشعار پدرش مانند کمالالدین اسماعیل، ملک الشعرای بهار، پروین اعتصامی و دیگران، محکوم میشد. چون باور نمی کرد کودکی در آن سن (عماد از 9 سالگی شعر سرایش را شروع کرده بود) بتواند شعرهای لطیف و شوخ طبع بنویسد. عماد در محفلی دوستانه با یکی از عموهایش چندین بار صحبت کرد تا شاکیان را آرام کند.
شعر و ترانه دو میراث طبیعی والایی بود که پسرش عماد از معین به ارث برد. معین در سال 1306 در حالی که عماد شش ساله بود درگذشت. عماد سه سال پیش در سه سالگی از مادرش یتیم شد و تربیت او پس از فوت پدربزرگش به پدربزرگش سپرده شد و پدربزرگش از دنیا رفتند. «بی بی علم». التولیح نیز حق ذوق و ادب و سرگرمی داشت.
اولین تشویق عماد خراسانی به خواندن معاملات و اشعار و کتاب، نزد پدربزرگ، معلم مهربان و صاحب قلبش و یکی از عموهایش (مرحوم سید حسنعلی تقوی) بود که عماد را بسیار دوست داشت و به کشاورزی می پرداخت. طبع و ذوق شاعرانه او. او برای تشویق و تشویق او در حلقه دوستانش از عماد شعر می خواست. عماد تنها شاعر و خطیب نیست. او از ابتدای نوجوانی سعی کرد تا جایی که می توانست هنر بیافریند. او با ادبیات جهان آشنا بود و با آهنگ های موزون دوستان نوازنده اش شعر می سرود. سپس آهنگی را که طبیعت در گلویش گذاشته بود همراهی کرد.
عماد در سال 1331 به قصد اقامت دائم از مشهد به تهران آمد. به گزارش اخوان ثالث، تا بیست یا یکی دو سال پیش، پرنده ای پرشور و آرام بود که آوازهای شاد و شاد می سرود و بر هر علفی که می رسید از شادی شکوفا می شد و مانند بادی آزاد می پرید. اما از آن پس عاشق او شد و دلش به صاحب آستان بلندی افتاد که سرش بسیار خم شد و اعتنا نکرد. اما عماد خوش شانس بود که تلاش هایش به آرامی کشیده شد و ضربان قلبش تندتر و تندتر شد.
کم کم داستان این عشق و علاقه شهرت پیدا کرد. عماد خراسانی غزلیات خوب بسیاری در این باره سروده است و با مکاشفه های گوناگون از رنگ ها و آهنگ ها، سوز و گداختن، شکر و شکایت، خشم و هماهنگی، ملاقات و اجتناب، هجرت و پیوند و… سر یاغی آرام نمی گرفت که برای این همت و جاذبه و میل دیوار محکمی در مقابلش بود و با وجود عشق پاک در این میان، فریاد و نفرین و دعوا و دعوا برپا بود. زمزمه جایی که تا سال 1326 سوز و شتاب و جنون عجیب یکی از این دو سوی ماجرا به پایانی دردناک در میانه راه و در شادترین جایش انجامید.
«لیلی» به طرز معجزه آسایی با دستان خود شعله های آتش زندگی اش را خاموش کرد و عماد که «دیوانه» شده بود، از این هم فراتر رفت. از یک سو صفا و صمیمیت خود را با جانبازان به اثبات رساند و از سوی دیگر خشم و ناامیدی او تبدیل به ندامت مادام العمر و آتش ابدی شد. شعر عماد رنگ دیگری به خود گرفت و الحق بیش از پیش سرزنده و گیرا می شد. عماد یک بار ازدواج کرد و هشت ماه بعد از ازدواج همسرش فوت کرد و فرزندی نداشت. عماد خراسانی در 28 بهمن 1382 در سن 82 سالگی در تهران درگذشت.
شعر عماد خراسانی
آثار عماد خراسانی شامل حدود سی هزار بیت شعر فارسی است که از قصیده، گیت، مثنوی، توکدا و انواع دیگر شعر فارسی سروده شده است. او گاهی به شعر نو میل دارد. اما مهمترین و دلنشینترین و بدیعترین تصنیفهای او در مثنویها و تصنیفهای تألیفی، بهویژه غزلیات است که حاوی ظریفترین و عالیترین اشعار اوست.
مرحوم اخوان ثالث درباره شعر عماد می گوید: «صدا و شور او گویای خود است». «کلمات عماد، چنانکه دیوان او گواه است، غالباً شیوا، بلاغی و رسا است، و گاهی اولین و مهمترین شکاف در کلام او بیشتر به این دلیل است که او در تولد طبیعی خود پس از تصنیف و نزول، فاقد موسیقی و آواز است. “، در غیر این صورت بر عهده اوست که پس از پایان سخنرانی آن را تمام کند و آن را روانتر و زیباتر کند.”
عماد خراسانی شاعری است که اشعار او بیشتر در عشق شعر و به سوی میوه و معشوق سروده شده است. معنای غزلیات عماد چندان متنوع نیست. برعکس، گروهی از غزلیات عماد دارای محتوای عاشقانه و مفاهیم مرتبط (هجرانیه، شکوایه، وصالح، میگون) و دسته دیگر که چندان رایج نیستند، دارای مسائل اجتماعی و سیاسی هستند.
عماد بیش از آن که شاعر باشد، عاشقی است در جست و جوی معشوق که گاهی مژده می دهد و با حال خوش می پیوندد، «ممکن بود دیدار و بوسیدن و گفت وگو» یا جدایی و جدایی. او یا از میوه و شراب صحبت می کند یا از روزگار بد و مردم بد. عماد رهبر دربار غزل است. او یکی از پدیدآورندگان دنیای شعر و ادب است که به خاطر فطرت و استعداد خدادادی که به ویژه در غزل دارد، شیوا و شیوا می گوید و جایگاه والایی دارد.
در پایان سخنان آهنگی زیبا و عاشقانه از عماد خراسانی تقدیم شما عزیزان می شود:
درد آرزوی تو با اینکه به زمین رفتم
چهره زیبای تو را تا آخرین لحظه می ستایم
آیا تا به حال شبها که من بی قرارم مست می شوید؟
تا صبح میبوسمت
نور باران از دوش من خانه قلب من است
ای بنج، نرگس شاه خود را نگه دار
ما کسی را که نمی بینیم پرستش نمی کنیم
بارها نظرات شما را در دل شما دیده ام
نه، از بلند شدن و شروع دوباره تعجب می کنم
صبح غم انگیز عشق تو
تو امیدی، تو وعده ای، تو بهشتی، تو بهاری
چگونه می توانم چهره زیبای شما را مقایسه کنم؟
تلاقی اشک و اندوه و درد را آفریده ام
هدیه شما را به او می سپارم
مَنعَم از باده کنی لیک ندانی غم هجر
ما دل صبر شما را نداریم
اگر کسی نام خود را به شعر شما اضافه کند، عماد
دریاخوار تو چقدر ترسیده است
[ad_2]