سایه تاریک 10 «ابر منتقد» بر اقتصاد ایران تا سال 1410

[ad_1]

در رفتن محمدمهدی حاتمی; اقتصاد ایران با انبوهی از بحران‌های کوچک و بزرگ مواجه است: از ورشکستگی آب تا ورشکستگی بانک‌ها و صندوق‌های بازنشستگی و بحران عدم اعتماد اجتماعی.

به گفته فرخ، ایران در دهه آینده (تا سال 1410) باید نگران چه 10 بحرانی باشد و آیا دولت ایران قادر به حل این بحران ها خواهد بود؟

کسانی که در ایران زندگی می کنند احتمالاً از تمام خطرات و نگرانی های پیش روی اقتصاد ایران آگاه هستند:

بیکاری؛ نرخ تورم بالا؛ کاهش شدید ارزش پول ملی؛ عدم اعتماد به موسسات مجاز (بانک ها و موسسات اعتباری، صندوق های بازنشستگی و…) و ده ها مورد ریز و درشت دیگر.

با این حال، اگر به آینده نگاه کنید و ببینید کدام یک از این نگرانی ها در آینده برطرف شده یا مطرح شده است، این لیست چه چیزی را تغییر می دهد؟

اتاق بازرگانی تهران به تازگی بر اساس داده های مجمع جهانی اقتصاد، 10 ریسک بزرگ برای اقتصاد جهانی طی 10 سال آینده را فهرست کرده است.

واضح است که خطرات اقتصاد و جامعه ایران ممکن است با سایر کشورها متفاوت باشد. با این حال، ممکن است شباهت هایی در فهرست نگرانی های ایران و جهان وجود داشته باشد.

در ادامه، ابتدا به بررسی مهم ترین ریسک های اقتصادی جهانی در دهه آینده می پردازیم و سپس به پیش بینی ریسک های احتمالی اقتصاد ایران در دهه آینده خواهیم پرداخت.

جهان در سال 2032: به چه چیزی باید اهمیت دهیم؟

بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، اقتصاد جهانی در 10 سال آینده با 10 چالش بزرگ روبرو خواهد شد. این نگرانی ها یا خطرات، به ترتیب «عدم اقدام برای مقابله با تغییرات اقلیمی»، «تغییر اقلیم»، «کاهش تنوع زیستی»، «شود انسجام اجتماعی»، «بحران زندگی و رفاه»، «بیماری‌های عفونی»، «تخریب محیط زیست انسانی»، «منابع طبیعی» “بحران” اینها “بحران بدهی” و “تضاد ژئواکونومیک” هستند.

این فهرست بر اساس نظرسنجی از حدود 1000 متخصص در زمینه های مختلف تهیه شده است و جالب است بدانید که نیمی از موارد (از 10 مورد) مربوط به مسائل زیست محیطی است.

خطرات مربوط به مسائل اجتماعی نیز با 3 مورد در رتبه بعدی قرار دارند. فهرست خطرات مرتبط با مسائل ژئوپلیتیک (“تضاد ژئوپلیتیک”) و خطرات مرتبط با مسائل اقتصادی (“بحران بدهی”) را تکمیل می کند.

ایران در 1410: بحران پس از بحران

در سال 2017، فهرستی از 100 تهدید علیه ایران با همکاری مرکز مطالعات راهبردی ریاست جمهوری و برخی سازمان های بخش خصوصی تهیه شد. (و البته، نه تنها لیست به روز شد، بلکه موضوع تا حد زیادی نادیده گرفته شد.)

این لیست حاوی موارد بسیار زیادی است: بحران بانکی؛ بحران صندوق بازنشستگی؛ بحران آب؛ بحران زیست محیطی؛ بحران تغییر نسل؛ بحران از دست دادن سرمایه اجتماعی و غیره.

در مجموع از 100 بحران شناسایی شده، حدود 70 بحران منشأ اقتصادی و از 10 بحران اصلی (مهم) 7 بحران منشأ اقتصادی داشتند.

امروز، حتی نزدیک‌ترین نخبگان حامی دولت می‌دانند که بحران اقتصادی در ایران یک مانع اداری است و بعید است که تهدیدهای جدی (مانند حملات نظامی یا موارد مشابه) در راس نگرانی‌ها قرار گیرند.

بلایایی که دیگر «قابل پیش بینی» نیستند.

اما از زاویه ای دیگر می تواند آزاردهنده تر باشد. هنگام مدیریت منابع مالی، علاوه بر سرمایه های غیر انسانی (مانند نفت، خاک، آب، منابع بانکی و …) با سرمایه انسانی نیز سروکار داریم و پیش بینی آن برای انسان دشوار است.

به عنوان یک مثال ساده، طبق گزارش بانک مرکزی، در سال های 1384 تا 1399 خورشیدی، حدود 170 هزار و 170 میلیارد سرمایه از ایران خارج شده است. برخی داده ها نشان می دهد که حدود 100 میلیارد دلار از این میزان تنها در 3 سال گذشته از کشور خارج شده است.

با 30000 تومان آن مبلغ نزدیک به 5000 تریلیون تومان (5000 میلیارد تومان) است یعنی 5 عدد، 15 صفر جلوی آن! در واقع، ما به ندرت می توانیم چنین اعدادی را در محاسبات قابل درک در موقعیت های روزمره قرار دهیم.

وقتی چنین بهمن‌هایی با فرار سرمایه (بخوانید فرار یا مهاجرت) شروع می‌شود، بعید است با «گفتاردرمانی» جلوی آن‌ها گرفته شود. در واقع مسئولان می گویند وقتی همه می بینند که تعداد ویلاهای خرید در ترکیه روز به روز بیشتر می شود و حساب های بانکی یورو و دلار در خارج از ایران بیشتر و بیشتر می شود، اوضاع بهتر می شود، باور نکردنی. روز به روز پر می شوند.

لیست بحران: در مورد چه چیزی باید نگران باشید؟

اما فهرست دغدغه های ما برای آینده اقتصاد ایران (مثلاً تا 10 سال آینده تا سال 1410) چه خواهد بود؟ اولین نگرانی اصلی این است که رژیم ایران باید راه حلی را در نظر بگیرد این ترکیبی از درآمد و هزینه است.

در طول چهار دهه گذشته، دولت‌های ایران تا حد امکان در منابع موجود در اقتصاد ایران برای توسعه ایران هزینه و هزینه کرده‌اند، اما نحوه انجام این هزینه‌ها تقریباً همیشه در جیب نسل‌ها بوده است. از جیب نسل های قبل خالی تر است.

بحران اول: بزرگترین بدهکار ایران کیست؟

مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی چند ماه پیش گزارش داد که دولت ایران باید بین سال‌های ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ شمسی، بیش از ۵۰۰ تریلیون تومان (۵۰۰ میلیارد تومان) اصل و سود اوراق قرضه منتشر شده قبلی را پرداخت کند. سال ها

پیش از این دیوان محاسبات گزارش داده بود که در شهریور 1400 کل خالص بدهی دولت بیش از یک هزار میلیارد تومان (1000 هزار میلیارد تومان) بوده است.

در عین حال «نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی» در ایران به حدود 52 درصد رسیده و پیش بینی می شود تا سال 1405 به 72 درصد برسد. به زبان ساده، بدهی دولت ایران همچنان در حال افزایش است و از درآمدهای دولت فراتر می رود.

یک مثال می تواند عمق بحران را نشان دهد: فرض کنید 100 میلیون تومان به بانک A بدهکار هستید و دوره بازپرداخت به پایان رسیده است. اما شما پول ندارید و برای تسویه حساب در بانک الف باید 100 میلیون تومان دیگر از بانک ب وام بگیرید.

حالا دیگر از پول بانک A و B خسته شده اید. بعد از مدتی باید در هر دو بانک تسویه حساب کنید اما چون هنوز درآمدی ندارید باید از بانک سی و … وام بگیرید.

وقتی از ابتدا ورشکسته هستید، بدهی های شما (با بهره مرکب آن) در حال افزایش است. این موضع دولت ایران است.

بحران دوم: بهای سنگین وعده های دروغین

اما بسیاری از کشورها (حتی کشورهای ثروتمندی مانند آمریکا، آلمان، هلند و ژاپن) بدهی های داخلی و خارجی زیادی دارند و این فقط مشکل ایران نیست.

اما مشکل دیگری در نظام حکومتی ایران وجود دارد که حل مشکل بدهی و کمبود درآمد را غیرممکن می کند: دولت های ایران تقریباً به طور کامل «سرمایه اجتماعی» خود را از دست داده اند.

در سال 1392 دولت حسن روحانی که به تازگی روی کار آمده بود از مردم خواست تا داوطلبانه کمک های خود را پس بگیرند تا منابع مالی زیادی برای کمک به تولید آزاد شود. شخصیت های ملی، ورزشی، سیاسی و حتی مذهبی به کمک دولت شتافتند و همین درخواست را تکرار کردند.

با این حال، از مجموع 77 میلیون دریافت کننده کمک هزینه در آن سال، حدود 75 میلیون نفر منصرف نشدند. در آن زمان مطبوعات از این حادثه با عنوان «جامعه شناسی رهاشدگی» یاد کردند.

اصل موضوع این بود که چرا مردم باید در ازای وعده های نامشخص از پول نقد صرف نظر کنند.

آیا زمانی که رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و نخبگان سیاسی از شما دعوت می کنند تا سرمایه خود را در بورس سرمایه گذاری کنید و پس از آن بازار سهام بزرگترین افت تاریخ را تجربه کند (از مرداد 1399، بورس تهران نزدیک به 900 هزار واحد سقوط کرد) ممکن است؟ حرف سیاستمداران را دوباره باور کنیم؟

قول های بزرگی برای ساخت 4 میلیون واحد مسکونی تا پایان سال 1404، ایجاد یک میلیون شغل تا پایان سال 1404، رشد اقتصادی 8 درصدی در سال 1401 و دوازدهم، سوم یا سوم، وجود دارد. دومین اقتصاد بزرگ جهان، با جمعیتی بیش از 150 میلیون نفر.

عمل نکردن به هر وعده ای که سیاستمداران داده اند، اعتبار سیاسی و سرمایه اجتماعی ایران را کاهش می دهد و زمانی که این وعده های محقق نشده انباشته می شود، روز به روز از توانایی سیاست گذاران برای اصلاح کاسته می شود.

بحران 3 تا 10: از آب، به بانک ها، و از فقر تا پیری

دو بحران اول اساسی هستند و شاید همه بحران های دیگر به همان دو بحران برگردند. با این حال، بحران های دوم تا دهم را می توان متفاوت طبقه بندی کرد.

این فهرست را می‌توان به شکل دیگری دسته‌بندی کرد. (در زیر نسخه اصلاح شده همان گزارش است که عمدتاً از مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در سال 2017 تهیه شده است.)

سومین بحران، بحران آب است که البته این ویدیو را یک شبه به یک حس تبدیل کرد. ایران از نظر آب ورشکسته است و تا 10 سال آینده بسیاری از شهرهای «فلات مرکزی ایران» (از جمله اصفهان، شیراز، کوم، یزد، کرمان، شیراز و ده ها شهر دیگر) خالی از سکنه خواهند بود.

تا آن زمان، اگر سرمایه‌گذاری جدیدی برای بهبود مصرف صورت نگیرد، بخش عمده‌ای از کشاورزی «فلات مرکزی ایران» قبل از سال 1405 تعطیل می‌شود و میلیون‌ها نفر با بحران بیکاری مواجه خواهند شد. این بحران می تواند به سرعت به شکل تامین اجتماعی درآید.

بحران چهارم، بحران اقتصاد بدون نفت ایران است. اقتصاد ایران سر تا پا به نفت عادت کرده است و حداقل از سال 1350 ایران در کل یک «پترو دولت» بوده است.

در سال های اخیر تحت فشار تحریم ها، اقتصاد ایران کمتر به نفت عادت کرده است، اما مشکل اینجاست که دنیا نفت را کنار گذاشته است. بدون نفت، دهه آینده با فشارهای اقتصادی عظیمی بر اقتصاد ایران همراه خواهد بود.

پنجمین بحران، بحران تایید است. ایران «تحریم‌شده‌ترین کشور تاریخ اقتصاد جهان» است. برآوردها نشان می دهد که حدود 1800 تحریم علیه اقتصاد ایران اعمال شده است که در دنیا بی سابقه است.

سال ها طول می کشد تا تحریم ها با حرفه ای ترین دیپلمات های ایرانی و دلسوزترین (!) دولت آمریکا برداشته شود.

ششمین بحران، بحران ورشکستگی نظام بانکی است. برآوردها و گزارش های رسمی نشان می دهد که تقریباً همه بانک های بزرگ کشور ورشکسته هستند (فقط، یعنی وام هایی داده اند که نمی توانند وصول کنند). بنابراین تامین مالی بسیاری از پروژه ها در دهه آینده دشوار خواهد بود.

هفتمین بحران، بحران ورشکستگی صندوق های بازنشستگی است. داده های نادر نشان می دهد که حدود 17 صندوق بازنشستگی در کشور ورشکسته هستند، یعنی هر ماه برای پرداخت مستمری و مستمری به کمک دولت نیاز دارند.

هشتمین بحران، بحران بیکاری است. اقتصاد ایران اکنون تنها 26 میلیون نفر را استخدام می کند، در حالی که 30 میلیون نفر دیگر در سن کار (بین 15 تا 65 سال) بیکار هستند. «ارتش بیکاران» به شدت ترسناک است.

بحران نهم بحران سالمندی است. ایران سریع‌ترین نرخ پیری را در جهان دارد و برآوردهای رسمی نشان می‌دهد تا سال ۱۴۳۰، از هر چهار ایرانی یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد داشت. این روند می تواند به طور کامل توسعه و آینده اقتصادی ایران را تحت الشعاع قرار دهد.

دهمین بحران، بحران فقر فزاینده در ایران است. گزارش های رسمی (از جمله سازمان تامین اجتماعی) نشان می دهد که حدود 30 درصد از مردم ایران «کاملا زیر خط فقر هستند».

بر اساس گزارش های غیر رسمی، این رقم به 50 درصد می رسد. در واقع 30 تا 50 درصد ایرانیان در شرایط آفریقا زندگی می کنند.

انباشته شدن این همه بحران در یک کشور بی سابقه نیست. وقتی مردم در حال از دست دادن ایمان هستند، جیب دولت ایران خالی است و اقتصاد ایران در تحریم شدید قرار دارد، حل همه این مشکلات بسیار دشوار خواهد بود.

[ad_2]

Giovanna Yu

گیک بیکن. ماون قهوه. ارتباط ظریف جذاب. متخصص مواد غذایی به طرز خشمگینی فروتن.

تماس با ما