ماجرای ورود مشکوک به دفتر مجلس قانونگذاری در زمان آیت الله هاشمی

[ad_1]

محسن هاشمی گفت: این مرد به اتاق منشی رفت و آن را به آتش کشید که در این حادثه یک منشی نیز مجروح شد. سپس همه نگران بودند که چگونه این شخص می تواند وارد چنین سیستم امنیتی شود.

محسن هاشمی در گفت و گوی تصویری با اعتمادآنلاین با اشاره به ورود مشکوک مردی به مجلس در زمان آیت الله هاشمی گفت: نیمه شب مردی وارد مجلس شد و خبری شد و بعد همه نگران شدند. چگونه این شخص می تواند وارد چنین سیستم امنیتی شود.

گزیده‌ای از این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

تصادفات عجیبی هم در سال های 92 و 93 داشتیم [آیت‌الله هاشمی] او با جدیت وارد انتخابات شد و نامزد مشکوک ورود به مجلس شد.

* چگونه مشکوک بود؟ در مورد چهره ها؟

یک نفر نیمه شب وارد مجلس شده بود که همان موقع خبر آن منتشر شد. مرد وارد دفتر منشی شد و آن را آتش زد و یکی از منشی ها را مجروح کرد. سپس همه نگران بودند که چگونه این شخص می تواند وارد چنین سیستم امنیتی شود. دوربینی در مجلس نیز از این فرد عکس گرفته است.

* بازجویی شد؟

در آن زمان دستمان بازتر بود، اما هیچکس متوجه نشد. بعدها که به خاطرات ابو اشاره کردم، به عبارت دقیق تر، چه نوشته است، نوشت: «بعد از جلسه، معاون وزیر کشور، آقای امیری آمد… علت را پرسیدم، هیچکس. .»، اما حتی پس از فرماندهی صریح ستاد کل، شکایتی نکردند، «مدتی گذشت و به تعقیب خود پرداختند، دوباره جلو آمدیم و در خاطرات خود نوشتند:[ گزارش داد آن جوانکی که اتاق مجمع را آتش زده بود توسط سپاه به مجمع آورده‌اند و اعتراف کرده ولی مطالبی گفته که احتمالاً مجبورش کرده‌اند بگوید… من نوشتم که این گزارش مخدوش است. احتمالاً برای رفع تکلیف چنین صحنه‌سازی شده. قرار شد فردا چند نفر از مسئولان سپاه بیایند برای جواب‌ سوال‌های من.»

*و این موارد شما را نگران می‌کرد؟

بله! این اتفاقات مربوط به 2 سال قبل از سال 95 و مرگ آیت‌الله است.

از زمان حادثه ورود مشکوک به دفتر مجمع دنبال این بودند که محافظین آیت‌الله هاشمی را عوض کنند، دلیل‌شان هم این بود که آنها به سن بازنشستگی رسیده‌اند و باید جابه‌جا شوند

*خانم فاطمه هاشمی در مورد آن روز [روز درگذشت آیت‌الله هاشمی] نقل شده بود که آیت الله طبق معمول به ایشان گفته بودند، اما ایشان گفته بودند که نوبت دندانپزشکی دارم و نرفته ام و دلیلش این بود که پدر خودش نگران است.

این حجت روز مرگ است. من هنوز سال 93 هستم. وی در ادامه نوشت: شری سردار گرجی زاده و سایرین از دفاع خارج شدند و گزارش کاملی از دستگیری مردی که دو بار دفتر دبیر مجلس قانونگذاری را به آتش کشیده بود، ارائه کردند که وی اعتراف کرد اما در اعترافات خود گفت که منظور این است. قتل. او قرار است خودش پادشاه شود، بنابراین تصمیم گرفت به جای او یک رهبر منصوب کند، اما موفق نشد.» در مورد صداقت اظهارات او تردیدهایی وجود داشت. او می خواست خود را برای بازجویی بیاورد و با قضاتش صحبت کند. سرسختی را در مورد مسئولیت های قدیمی تیمم به آنها یادآوری کردم. یعنی همزمان سعی کردند محافظان آیت الله هاشمی را جایگزین کنند، چون به سن بازنشستگی رسیده بودند و باید تعویض می شدند.

* نقل مکان کرد؟

آیت الله هاشمی هم فرمودند کمی بس کنید. برخی حرکت کردند و برخی متوقف شدند، اما قسمت جدیدی از تیم دفاع ضربه زد.

آیت الله هاشمی از تغییرات در نیروی انتظامی راضی نبود.

* او از این تغییرات راضی نبود؟

نه! رهبری هم دستور داده بودند که بعد از صحبت با رهبری هم این اتفاق نیفتد. اما بخشی از آن انجام شد. او نوشت: «آنها می خواهند به جوانان مسئولیت بدهند. یعنی می گویند بازنشستگان باید بروند و جایشان را جوان بگذارند. همینطور که پیش رفتیم، دوباره نوشت: «آقای امیری، معاون وزیر کشور برای توضیح به فردی که توسط سپاه به جرم آتش زدن اتاق‌های مجلس بازداشت شده بود، آمده بود.» او بسیار نگران این موضوع بود. به عنوان مثال، در 9 خرداد 93 نوشت: «آقای امیری آمد و گفت که آگاهی مدعی است دستوری برای عدم پیگیری نداشته و تلاش کرده است، اما نتوانسته مسئول آتش سوزی را پیدا کند. اتاق منشی.”

* تا سال 95 نگرانی بیشتری وجود داشت؟

در این مدت چند بار محافظان خود را عوض کردند و محافظان جدیدی را تزریق کردند.

[ad_2]

Nigel Riley

تمرین کننده موسیقی دوستانه. گیک هاردکور توییتر. بیکن پژوه. متخصص زامبی برنده جایزه.

تماس با ما