[ad_1]
فرارو- بررسی دو فسیل کوچک 500 میلیون ساله که دارای بافت عصبی هستند، بسیار را به شواهد جالب توجهی می کند که می تواند مسیری را برای حشرات مدرن امروزی مانند عنکبوتها و عقربها را توضیح دهد.
به گزارش فارورو ، موجو حشرن منه حره منه ودی منه کای مندی موی موص منموامسیل منموایا منموای منموای عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ عیخ اطلاعات میگویند برخی از ویژگیها مانند چشمها و طنابهای عصبی این موجودات را میتوان به وضوح در فسیلها شناسایی کرد، اما سایر سیستمهای عصبی به راحتی قابل تشخیص نیستند. در واقع، به طور خاص، هنوز مشخص نیست که آیا این موجودات یک دسته اعصاب مغز مانند به نام «سنگانگلیون» را حمل می کنند یا خیر، و بدون این شواهد کلیدی، نسبت آنها با موجودات دیگر، مبهم باقی می ماند.
نیکلاس استراوسفلد، استاد گروه اعصاب دانشگاه آریزونا که در این مطالعه شرکت نداشت، گفت: «هنوز دقیقاً این فسیلها نیست که هر دو از گونه های Mollisonia symmetrica هستند، در کجای نمودار درختی شکلی بند پایان قرار میگیرند. اما خاویر اورتگا-هرنانندز، نویسنده اول و دیرینبیولوژیست بی مهرگان دانشگاه هاروارد و متصدی موزه جانورشناسی تطبیه هاروارد، میگوید: «شبکه پیچیده در وسط سر این جانوان وجود دارد که به طور معمول محل قرارگیری سنگگلیون است. معنای واقعی زندگی چیست، معنای واقعی زندگی چیست، و معنای واقعی زندگی چیست، معنای واقعی زندگی چیست؟ وی افزود ؛ درس این است که ما زیباترین چیز در جهان هستیم.
این گزارش در گزارش جدید خود که در 20 ژانویه در مجله Nature Communications منتشر شد، این عدم قطعیت را تصدیق کردند و چند ایده متفاوت در مورد ارتباط این فسیلهای باستانی با موجودات امروزی ارائه کردند. آنها مدعی شدند که اگر M.symmetrica فسیل شده بیشتر در آینده کشف شود، ممکن است بتوان به طور دقیق تری آنها را در نمای طرحی بندپایان قرار داد و بدین ترتیب شکل زندگی شبیه به عنکبوتها و عقربها را دریافت کرد.
کشف یک توام با خوشانسی
اورتگا-هرناندز گفت، یافتن بافت عصبی فسیل شده از دوره کامبرین، که بین 543 میلیون تا 490 میلیون سال پیش رخ داده است، بسیار «نادر» است و این اتفاق واقعاً یک شانس خوش شانسی است. اولین چیزی که پس از گذشت یک سال در طبیعت شاهد آن هستیم، اولین نشانه فصل جدیدی در تاریخ مردم است. مخلوق وحش با باد دراز و درازش تبدیل به قوی و قوی و قوی و قوی شده است. قوی، قوی شایع ترین نوع آسیب شایع ترین نوع آسیب، شایع ترین نوع آسیب است.
با این حال، فسیل های نشان داده شده در مطالعه جدید نه در یک مکان صحرایی، بلکه در مجموعه های موزه جانورشناسی طبیقی دانشگاه هاروارد در کمبریج، و موسسه اسمیتسونیان در واشنگتن دی سی، پیدا شدند. فسیل هاروارد حدود 0.5 اینچ (13 میلی متر) طول و 0.1 اینچ (3.5 میلی متر) عرض در پهن ترین نقطه خود جهت گیری فسیل به گونه ای است که شما از بالا به آن نگاه می کنید. در سمت دیگر، فسیل اسمیتسونین نمای کناری M. symmetrica را میدهد. این مورد در مورد ی.3 اینچ (7.5 میلی متر) طول و 0.06 اینچ (1.7 میلی متر) صادق نیست.
عورات هرناندز هفتمین لشکر از چهار لشکر است و هیچ یک از سوره های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست. M. symmetrica دارای یک اسکلت بیرونی ساده است که از یک محافظ سر، تنه تقسیم شده و سپر خلفی تشکیل شده است که تا حدودی شبیه اسکلت بیرونی یک ساس است، اما بلند و لاغرتر است. بر من واجب است که در هفت هفته به همین مقدار پول خرج شود و در هفت روز هفت نفر بیشتر نباشد. این اساس سن جنس Mollisonia است.
با این حال، اورتگا-هرناندز تشخیصان کرد، یافتن فسیلهای مولیسونیا با اندام سالم بسیار غیرمعمول است و هر دو فسیل مورد استفاده در مطالعه جدید فاقد چنین زائده هایی هستند. وی افزود، علیرغم ظاهری معمولی فسیلها وقتی فسیل اسمیتسونین M. symetrica نیازی به جلب توجه در فصل نیست. و فرق این دو همان نظام اسارت است. . . . . .
در فسیل اسمیتسونین، یک چشم پیازی در سر بندپا دیده می شود و یک طناب عصبی به وضوح در طول شکمش دیده می شود که برخی از قسمت زیرین آن بیرون می آیند. در نمونه هاروارد نیز میتوان دو چشم بزرگ و گوی مانند را روی سر مشاهده کرد، و کمی طناب عصبی که از زیر دستگاه گوارش حیوان بیرون میآید، که بقیه بند ناف را پنهان میکند. در هر دو فسیل، نویسندگان مطالعه گزارش دادند که اعصاب بینایی را مشاهده کرد که از چشم بندپا به بدن اصلی میروند، اما استراوسفلد گفت که شواهد مربوط به این اعصاب «مبهم» است. همچنین در هر دو نمونه، نویسندگان مقاله بررسی شده اند که نوعی عصبی در سر وجود دارد، اما مشخص نیست که آیا این ساختار یک سنگانگلیون مانند مغز است یا چیز دیگری. راوی گفت ما خالق هستی هستیم در عالم چیزی نیست ولی ذات هستی ذات هستی است.
عدم قطعیت در داده ها
اورتگا-هرناندز گفت: این عدم قطعیت در پیشینه فسیلی به این معنی است که رابطه دقیق M. symmetrica با سایر حیوانات نیز مبهم باقی میماند، اما بر خصوصیات ویژگیهای موجود در این بندپایان، میتوان گفت که این دو از دو گونه متفاوت متفاوت هستند. هر دو گونه نشان می دهند که M. symmetrica و chelicerates جد مشترک دارند و این معنی را دارند که سیستم عصبی نسبتا ساده این حیوان باستانی در مسیر خود به مغز پیچیده جانوران امروزی این گروه، مانند عقربها، عنکبوتها، خرچنگهای نعل اسبی و تبدیل می شود. شده است.
بسته به محلي كه اين گروههاي مختلف روي درختان توسعه خود مينشينند، محل قرارگيري آنها نشان ميدهد كه مغزهاي آنها يا به صورت صورتكاني در طول زمان توسعه يافتهاند، يا اشاره ميكند كه چنين سيستمهاي عصبی به طور مستقل و در زمانهاي مختلف در برخي از بند پايان كامبرين هستند. و کیلیسراتهای مدرن توسعه یافتهاند. ماهیت متقارن ماده در «متن» «متقارن» است. او گفت برای انجام این کار به شواهد واضح تر از نحوه ساختار اعصاب بینایی و سنگانیون بندپایان (یا فقدان آن) و همچنین شواهدی مبنی بر گسترش اعصاب تا ریشه های اندام حیوان نیاز است.
منبع: sciencealert
ترجمه: مصطفی جرفی فرارو
[ad_2]