آیا بحران اوکراین با جنگ جهانی سوم آغاز خواهد شد؟

[ad_1]

آیا بحران اوکراین منجر به وقوع جنگ جهانی سوم خواهد شد؟فارو- جیمز پی. فارل؛ او مشاور وزارت دفاع و بخش عملیات ویژه ایالات متحده بود و در حال حاضر عضو گروه تحقیقات نظامی رویال کالج لندن است. فارو در جنگ اطلاعاتی، عملیات نفوذ و سیاست و استراتژی سایبری تخصص دارد. او همچنین در زمینه جغرافیا در خاورمیانه، شمال آفریقا و پاکستان تخصص دارد. فارو در طول مبارزات انتخاباتی سال 2008 به جان مک کین و در طول مبارزات انتخاباتی 2012 به نیوت گینگریچ، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا مشاوره داد.


لفاظی های ولادیمیر پوتین خواستار امضای توافقنامه مونیخ دیگری در تاریخ تسلیم جو بایدن است. اما بایدن نمی تواند و نمی خواهد به خواسته های روسیه عمل کند. در آن زمان بایدن یک درگیری مسلحانه را پیش بینی کرد. رهبران امروزی باید باهوش باشند و از جنگی که هر دو نمی توانند از آن جلوگیری کنند اجتناب کنند.

هر دو طرف به یک استراتژی بزرگ برای بازتعریف روابط بین غرب و روسیه نیاز دارند و هر یک باید منافع امنیتی خود را احیا کنند. پیشگیری از درگیری که می تواند منجر به جنگ جهانی سوم شود. یکی از جنبه های کلیدی موضع آمریکا، امتناع از پاسخ به تهدیدات پوتین، اتخاذ موضع فعال در حل بحران و ارائه پیشنهادها و ایده های عملی است که برای همه طرف ها مفید باشد.

صحبت از تهدید وجود دارد، اما ایالات متحده از روسیه می خواهد که برای حفاظت از منافع امنیتی آمریکا اقدام کند، زیرا به نفع خودش است. چه استراتژی های مثبتی می تواند برای همه طرف ها کارساز باشد؟ جاهایی وجود دارد که طرفین نقطه مشترکی پیدا کرده اند و از جنگ فرار کرده اند.

اگر استراتژی عالی دوایت آیزنهاور را “توقف” توصیف کنیم، باید نام “تعادل” را برای استراتژی فعلی انتخاب کنیم. این پذیرش به ما کمک خواهد کرد که بفهمیم روسیه دوست یا متحد ما نخواهد بود. بیایید از شخصیت های اصلی فراتر برویم و در اروپا برای نظمی پایدار بر اساس روابط بلندمدت دولت و دولت تعادل ایجاد کنیم.

این استراتژی فرض می کند که اتحاد جماهیر شوروی جاه طلبی های توسعه طلبانه دارد. غرب به درستی همزیستی را رد کرد و در پی سرنگونی کمونیسم بود. با این حال، روسیه اکنون می خواهد حوزه نفوذ خود را دوباره برقرار کند، اما هیچ ایدئولوژی ارائه نمی دهد و جاه طلبی امپریالیستی – کمونیستی ندارد، اما در عین حال به دنبال نفوذ جهانی به عنوان یک قدرت بزرگ است.

همزیستی واقعی مبتنی بر قدرت برای جهت گیری نظامی ائتلاف ناتو به رهبری ایالات متحده و برای جهت گیری سیاسی و رهبری اتحادیه اروپا مهم است. دستیابی به این هدف به غرب این امکان را می دهد که بیشتر بر مشکلات اصلی خود به ویژه مشکلات ناشی از جاه طلبی های چین تمرکز کند.

ملی گرایی و استکبار باعث می شود پوتین نفوذ روسیه را دوباره به دست آورد و حلقه سابق خود را کنترل کند. پوتین انقلاب چهارگانه ای را که باعث سرنگونی دولت طرفدار روسیه در اوکراین شد، یک انقلاب رنگی مورد حمایت آمریکا و بخشی از طرحی برای برکناری او می داند. حفظ یک رژیم سیاسی همیشه اولویت اصلی پوتین بوده است. ترس های او همیشه دلیل اتخاذ تاکتیک های خود را توضیح می دهد. اقدامات روسیه در حال حاضر تحت سلطه درک پوتین از حقایق است، نه واقعیت.

یک چارچوب دائمی بین روسیه و غرب می تواند شامل ایده های زیر باشد:

اولین مورد این است که اطمینان حاصل شود که نه اوکراین و نه گرجستان به ناتو نمی‌پیوندند. این کشورها حق عضویت در ناتو را ندارند. عضویت فقط یک دعوت است و منافع امنیتی غرب دو کشور را ملزم به پیوستن به ناتو نمی کند. غرب نباید تصور کند که روسیه به دو کشوری که به دنبال عضویت در ناتو هستند بسیار نزدیک است.

اوکراین وضعیت را مانند اتریش می پذیرد. اتریش یک کشور دموکراتیک است که با همه احزاب رفتار می کند و استقلال خود را حفظ می کند. این به غرب آسیبی نمی رساند و تهدیدی را که پوتین بیشتر از همه از آن ناراضی است، از بین خواهد برد. اوکراین باید بخشی از این مذاکرات باشد.

منبع: منافع ملی

ترجمه: فرارو

[ad_2]

Kendrick Patel

پیشگام مادام العمر الکل. پزشک بیکن. گورو معمولی تلویزیون نرد قهوه. عاشق توییتر. کاوشگر آماتور

تماس با ما