انتقاد از مال نجس; الن ماسک سزاوار این جایزه نیست!

[ad_1]

ریچارد دی.  گرگدر رفتن ریچارد دی ولف *، هر جا و هر زمان که افراد ثروتمند بی باکانه محافظت می شدند، همیشه از ثروت و امتیازاتی که از طریق کار فقرا برخوردار بودند محافظت می کردند. امپراتوران، پادشاهان، تزارها، صاحبان مزارع بزرگ برده‌داری، مالکان بزرگ و سهامداران عمده و مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری این کار را از طریق زور وحشیانه یا از طریق استفاده از زور و رشوه انجام دادند.

آنها همچنین از اقناع ایدئولوژیک استفاده کرده اند، اما نه بیشتر از سرمایه داران امروزی. همانطور که کارل مارکس می گوید: «سلاح انتقاد نمی تواند جایگزین نقد اسلحه باشد».

ثروت یک پاداش اجتماعی برای کسانی است که در تلاش برای حمایت از ثروت زشت سهم قابل توجهی در رفاه و پیشرفت اجتماعی داشته اند. به عنوان مثال، برخی استدلال می کنند که الن ماسک میلیاردر در ساخت خودروهای الکتریکی نقش داشته است. با این حال، ماشین ماسک الکتریکی آخرین گام در تکامل بلندمدت برق، باتری و خودرو بود. این تکامل علمی توسط بسیاری دیگر ایجاد شده است.

مشارکت ماسکی بدون مشارکت قبلی آن افراد غیر ممکن بود و در نتیجه به تلاش آنها بستگی داشت. برای اعطای جوایز منصفانه به شرکت کنندگان، لازم است نه تنها به الن ماسک بلکه به همه آنها جوایزی اهدا شود. پاداش اخیر آشکارا ناعادلانه و ناعادلانه است.

برای درک بهتر مثالی می زنم. فرض کنید همه روستاییان یک روستا در حال تلاش برای فرار از سیل قریب الوقوع هستند. گروهی از اهالی روستا گرد هم می آیند تا کیسه های شن درست کنند، برخی دیگر برای پر کردن کیسه ها ماسه درست می کنند و سپس کیسه ها از فردی به فرد دیگر می روند تا آخرین نفر نزدیک رودخانه. اسم این آدم امروز «ایلان» است! این انتقال به این دلیل انجام شد که او بتواند کیسه ها را در حاشیه رودخانه نگه دارد.

بالاخره یک دهکده قدرشناس 10000 جمع کرد تا به ایلان پاداش بدهد! چک 10000 دلاری به جای اینکه به همه کسانی که با هم کار می کنند برای نتیجه دادن به ایلان تحویل داده شود. این پاداش بیشتر انگیزه ای برای قرار دادن یک فرد در موقعیت ویژه است تا جایزه دادن به همه روستائیانی که در نتیجه شرکت کردند.

در واقع، چنین پاداشی احتمالاً مانعی برای مشارکت در موقعیت های دیگر خواهد بود. این پاداش به دنبال جایگزینی «ایلان» با دیگران است. اگر شرکت کنندگان برای موقعیت ایلان برای مبارزه با سیل رقابت کنند، خطر سیل در چنین مسابقه ای وجود دارد.

در نتیجه همه را از جایزه محروم می کند. یک راه حل خوب برای روستا توزیع 10000 دلار جمع آوری شده برای پاداش به همه روستائیانی است که به جلوگیری از خسارت سیل کمک می کنند. ثروت زشت علاوه بر ناعادلانه و خطرناک بودن، یک انگیزه کاملاً غیر ضروری است.

در بسیاری از زمینه‌های فعالیت انسانی، مخترعان و تازه‌کارها مرتباً مورد ستایش قرار می‌گیرند، اما پاداشی برابر با صاحبان دارایی‌های زشت دریافت نمی‌کنند. نوازندگان، هنرمندان، کشاورزان، کارگران کارخانه ها، معلمان و بسیاری دیگر راه حل های ابتکاری برای مشکلات جامعه ارائه کرده اند. برای مثال، جان مینارد کینز، اقتصاددانی که از بی‌ثباتی سرمایه‌داری خصوصی انتقاد می‌کرد، سیاست‌های اقتصادی و مالی را برای مقابله با این بی‌ثباتی که از دهه 1930 گسترده شده بود، پیشنهاد کرد.

کمک‌ها و مزایای آن‌ها برای جامعه بسیار زیاد بود، اما پاداش‌های مالی آنها بسیار کمتر از میلیاردها دلاری بود که توسط کارآفرینانی مانند جف بزوس و ایلان ماسک جمع‌آوری شده بود. جایزه نوبل که حدود یک میلیون دلار است، جایزه بزرگی برای اقتصاددانان است، اما به کینز نرسید. به همین ترتیب، موتزارت، بتهوون، لویی پاستور، آلبرت انیشتین و بسیاری دیگر از شرکت کنندگان مهم زندگی مدرن از این ثروت زشت بهره ای نبردند.

واقعیت این است که خود سرمایه داری راه را برای انباشت ثروت های ناخوشایند در گذشته مانند فئودالیسم و ​​برده داری هموار می کند. اکثر جستجوگران نادیده گرفته می شوند یا فریب می خورند. در مقابل، شخصی که یک شرکت سرمایه‌داری را برای انحصار تولید یا استفاده از آنچه دیگران اختراع کرده‌اند تأسیس کرده است، روی ارتباطات خوب، ثروت خانوادگی، رشوه، فساد و نفوذ سیاسی و بسیاری از افراد غیر مخترع سرمایه‌گذاری کرده است. کاوش دیگران را ترویج می کند. در سرمایه داری عامیانه، انحصار اختراع فرصت بزرگی برای انباشتن ثروت زشت و ناخوشایند فراهم می کند.

دموکراسی نیز منبع ثروت های ناخوشایند و زشت است. تقاضا برای برابری اغلب با نیاز به دموکراسی همراه است. اعضای جوامعی که دارای ثروت و نابرابری های درآمدی زیاد هستند، درک می کنند که افراد ثروتمند از ثروت خود برای جلوگیری، دستکاری یا تخریب دموکراسی استفاده می کنند. به عنوان مثال، آنها متوجه شده اند که رأی گیری جهانی رأی اکثریت غیر ثروتمند را برای تأیید نابرابری ثروت در جامعه تغییر می دهد. بنابراین، افراد ثروتمند مانع دستیابی به اشکال مختلف دموکراسی می شوند. نمونه ای از این را می توان در ایالات متحده مشاهده کرد، حزب جمهوری خواه و تاکتیک های آن ادعاهای ضد دموکراتیک و مبارزه با برنامه های نسبتاً مترقی از جمله برنامه مالیاتی بایدن را مطرح کرد.

الن ماسک، جف بزوس و سایر میلیاردرهای آمریکایی خودشان تصمیم می گیرند که چگونه میلیاردها دلار خرج کنند. تصمیماتی که در برخی زمینه ها به رشد اقتصادی و در برخی دیگر به افت اقتصادی منجر می شود. در واقع، اقلیت های ثروتمند برای میلیون ها نفر که از قدرت اقتصادی و اجتماعی محروم هستند، تصمیم می گیرند. این خلاف دموکراسی است.

افراد ثروتمند به دنبال راهبردهایی برای فرار مالیاتی از طریق انتقال دارایی از طریق ارث، از طریق قدرتی که از ثروت خود به دست می آورند، هستند. امروزه، صاحبان املاک تا سقف 23.4 میلیون دلار برای زوج های متاهل از مالیات بر دارایی معاف هستند، در حالی که املاک با ارزش بالا مشمول نرخ مالیات 40 درصدی هستند.

امروزه فرزندان این افراد ثروتمند نسبت به سایر فرزندان برتری های بیشماری دارند. این مزایا با استفاده از سیستم مالیات بر املاک ایالات متحده توسط والدین ثروتمند امکان پذیر شد. فرزندان آنها احتمالاً از اموال موروثی برای ادامه سیستم استفاده می کنند.

ثروت زشت با بی توجهی به قانون جلوه می کند. از اسناد پاناما تا پاندورا، همه آنها نشان می دهد که ثروتمندان در بهشت ​​های مالیاتی فعال هستند و ثروت خود را از مقامات مالیاتی، دادگاه ها و مردم پنهان می کنند. از آنجایی که هیچ پناهگاه قانونی علیه آنها وجود ندارد، این افراد ثروتمند بهشت ​​های مالیاتی می خرند (که به طور فزاینده ای در ایالات متحده در ایالت هایی مانند داکوتای جنوبی، نوادا و دلاور وجود دارد). بنابراین، تقریباً در همه جای جهان سرمایه داری، غیر ثروتمندان مالیات بیشتری می پردازند و فرار مالیاتی ثروتمندان منجر به کمبود خدمات عمومی می شود.

ثروت تروریستی نامناسب، غیر ضروری و غیر دموکراتیک، حفاظت از سرمایه داری جهانی را تضمین می کند. با این حال، سیستم فعلی نابرابری اقتصادی را به حدی تشدید می کند که واکنش ها در نهایت دارایی ها و سیستم های زشت را تهدید می کند. سپس «هگل» و «مارکس» می خندند.

* استاد بازنشسته محترم اقتصاد در دانشگاه ماساچوست – امر. او از سال 1973 تا 2008 اقتصاد تدریس کرد. او در حال حاضر استاد مدعو روابط بین الملل در دانشگاه نیویورک است.

منبع: کانتر پانچ

ترجمه: فرارو

[ad_2]

Dale Mckee

سازمان دهنده Wannabe. معتاد اینترنت متعصب زامبی. علاقه مندان به شبکه های اجتماعی. دانش پژوه مواد غذایی

تماس با ما