عباس عبدی: دو پوست موز زیر دست دولت!

[ad_1]

عباس عبدی در مطلبی با عنوان «پوست ساختاری و دائمی موزه» درباره خروج ۴۲۰۰ نفر از روزنامه اعتماد نوشت: وقتی به برخی اصولگرایان افراطی نگاه کنید، متوجه می شوید که در نوعی پارادوکس غوطه ور شده اند. آنها از یک طرف منیت و خودپسندی عجیبی دارند و از طرف دیگر ضعف مفرط در منطق گفتار که بازتاب عدم اعتماد به نفس آنهاست.

این پارادوکس از کجا می آید؟ تا زمانی که در موقعیت مخالف قرار دارند، می توانند انواع حملات را با خیالی آسوده انجام دهند و هیچکس کمتر از هدف به آنها بگوید، اما وقتی در دفاع از سیاستی نقش مثبتی داشته باشند، دچار مشکل می شوند و نمی توانند. دو گزاره را مثبت و منطقی بیان کنید تا دوباره به تخریب بقیه متوسل شوند.

برای ورود به بحث، این توضیح مختصری است که چندی پیش یکی از فعالان تندرو گفته بود حذف دلار ۴۲۰۰ دلاری پوست موزی است که زیر نظر ریاست جمهوری گذشته است.

به جای سال موز، توییت کردم، “دو سال موزی تحت کنترل دولت است. ادامه اول 4200 دلار است. حذف دوم، 4200.” انتخاب کنید کدام مرحله را بردارید؟ دولت قبل در مقابل دولت فعلی؟!

انگار چهار سال پیش برای رسیدن به این صندلی به اسبی زده بود، اما متوجه نشد که اگر ارز 4200 تومانی ادامه پیدا کند و به صندلی مورد نظر برسد، چه خاکی روی آن می‌ریزد؟ اگر این ارز حذف شود، پس چرا اکنون که آماده حمله به آن در عصر معنوی هستند، این سیاست را اجرا کردند؟ به ویژه مخالفان این سیاست در زمان روحانی عموماً اصلاح طلبان هستند نه اصولگرایان. این گروه در مورد توییت من در دو متن جداگانه نوشت:
1- گفتم: وقتی صریح می گوید در دولت قبل با ارز 4200 تومانی کاری کردیم که حذف و ادامه آن برای نظام و مردم خطرناک است!

2- «نقش عبدی نشان می دهد که مدیریت میراث به جا مانده از دولت ابراهیم رسی و مشاورانش، معاونان و وزیران دارایی دولت یازدهم و دوازدهم چقدر دشوار است. دولت سکان مدیریت قوه مجریه کشور را برعهده بگیرد؟ «سابقه ارز انتخابی چیست؟ در سال های 73 و 74 تلاش هایی برای آزادسازی نرخ ها و تورم صورت گرفت و این برخلاف برنامه دوم بود.

دولت اصلاحات تنها دولتی است که می تواند پدیده مخوف دو و چند برابر شدن ارز را حل کند. پس از آن، دولت تندرو دوباره مشکل را ایجاد کرد و دولت را با چند نرخ ارز به روحانی سپرد و تمام زحمات دولت در منطقه را به هدر داد. دولت روحانی به سرعت و به راحتی آن را حذف کرد، اما در مواجهه با موضوع تحریم های ترامپ در سال های 2017 و 2017 دچار وحشت شد و دوباره برخی نرخ های ارز را پذیرفت. ترس او از حملات رادیکال جدی بود. در سال 1398 و بین بنزین این ترس واقعیت زشت خود را نشان داد.

چند نرخی بودن ارز تقریباً مشابه چند نرخی سوخت است. این ممکن است در ابتدا آسان به نظر برسد، اما با گذشت زمان شکاف بین این دو نرخ افزایش می یابد و در نهایت غیر قابل تحمل می شود. تداوم آن به اندازه حذف آن خطرناک است. در ابتدا، کار کم هزینه گران خواهد بود. قیمت بنزین هم همینطوره یک زمانی لیتری 100 تومان بود اما آن 300 تومان مجانی بود. با افزایش شکاف، همان دولت مجبور به اصلاح شد.
موضوع فراتر از این دولت و سیاست کلی در ایران از آن دولت است و فقط در یک دوره محدود اصلاحات حل شده است و هیچ دولتی جرأت انجام آن را نداشته است.
بنزین و انرژی هم سرنوشتی مشابه دارند. سیاست فعلی نمی تواند ادامه یابد، اما پیامدهای آن می تواند مانند سال 2009 باشد. البته الان با سال 1398 فرق دارد، چون هیچ حریفی غیرمسئول مثل این گروه تشنه قدرت نیست که هیزم اعتراض مشهد را به آتش بکشد. به هر حال باید گفت که موضوع دوبرابر شدن ارز در بین همه دولت ها از محصول دولت معنوی بالاتر است و این پوست موز دائمی و ساختاری است و کشور در حال تسلیم شدن است.

[ad_2]

Elyse Blake

کاوشگر هیپستر پسند. گورو بیکن دوستانه. زامبی متعصب حرفه ای. نویسنده.

تماس با ما